کد خبر : ۲۲۱۵۹۰ تاریخ خبر: ۱۳۹۵/۰۸/۰۸ ساعت ۲۳:۲۶
سیدحبیب حبیبپور:
بمناسبت سالروز پرواز دکتر قیصر امین پور
در یکی از روزهای آغازین جنگ تحميلي در جمع تعدادی از هنرمندان از جمله شادروان دکتر قیصر امین پور شاعر و نویسنده متعهد و انقلابی در امور تربيتي شهرستان دزفول نشسته بودیم و بوی رنگ و گواش و پارچه های خطاطی در اتاق پراكنده بود .
یکی از هنرمندان مشغول کشیدن طرحی بود که در آن بال سیمرغی با رنگ آبی و در کنار آن لاله ای به زیبایی تمام ، با رنگ قرمز ، نقاشی می شد. او پس از تكميل نقاشی اش رو به قیصر کرد و گفت : آيا می شود برای این تصویر شعری بسرایيد؟ آخر این طرح یکی از آن دو بیتی های زیبای شما را می طلبد . قیصر با همان تواضع و ادب همیشگی و با اندکی شوخی گفت : شعر و مطلب شیر آب نیست که هر موقع دلت خواست باز کنی و روان شود . باید جرقه ای در ذهن زده شود و اصولأ راز ماندگاری شعر در همین مسأله نهفته است که تا لطف و مدد الهی و الهامی صورت نگیرد ، شعر ماندگاری نیز آفریده نخواهد شد .
نقاش طرح خود را روی میز گذاشت و هر یک به کاری مشغول بودیم كه ناگهان باد کاغذ نقاشي شده را بر زمین انداخت . در همان لحظه یکی از بچه ها که در حال گذر بود متوجه نشد و پایش بر روی نقاشی رفت . نقش كفش و شیارهای پر از خاک ، روی لاله و بال سیمرغ نقش بست . صاحب اثر آن را برداشت و رو به قیصر امین پور و با ناراحتي گفت : اگر شما برای این اثر ارزش قایل بودید این گونه نمی شد .
قيصر هم كه از اين حادثه ناراحت شده بود ، مکثی کرد و همان جا این دو بیتی معروف خود را فی البداهه بر زبان جاری ساخت كه :
مبادا خویشتن را وا گذاریم
امام خویش را تنها گذاریم
ز خون هر شهیدی لاله ای رست
مبادا روی لاله پا گذاریم
-----------
خاطره از : محمد حسین قانعی
بازنويسي : سيد حبيب حبيب پور
این مطلب در سایت تابناک به نشانی ذیل منتشر شد .
http://tabnak.ir/fa/news/636243/خاطره-یکی-ازدوبیتی-های-مرحوم-قیصر-امین-پور